این نخستین بار نیست که در برابر وضعیت اشتغال دانشآموختگان مراکز آموزش عالی چنین گزارههای حیرتآوری قرار میگیرد. پیش از این و در بهار سال جاری نیز گزارشها حکایت از آن داشت که «متوسط رشد ذخيره بيکاران کشور 14 درصد و متوسط رشد ذخيره بيکاران داراي مدارک دانشگاهي 70 درصد است و بنابراين متوسط ذخيره بيکاري در کشور براي دانشگاهيان 5 برابر بيشتر است».
اگر اخبار انقلابهای عربی اجازه دهد؛ تکاندهندهترین خبر این روزها باید اعلام نظر وزیر کار در خصوص نرخ بیکاری دانشگاهیان باشد. شیخالاسلامی روز گذشته وضعیت اشتغال افرادی را که تحصیلات عالی ندارند، بهتر از دانشآموختگان دانشگاهی دانست و این مسئله را نیز ناشی از بیمهارتی آنان دانست. به گفته وزیر کار «بررسیها نشان ميدهد که نرخ بیکاری زیر دیپلمها در حال حاضر یک درصد و افراد دارای مدرک لیسانس 20 درصد؛ یعنی 20 برابر افراد کم سواد است که این نشان ميدهد آموزشها هیچ ربطی به نیازهای بازار کار ندارند».
این نخستین بار نیست که در برابر وضعیت اشتغال دانشآموختگان مراکز آموزش عالی چنین گزارههای حیرتآوری قرار میگیرد. پیش از این و در بهار سال جاری نیز گزارشها حکایت از آن داشت که «متوسط رشد ذخيره بيکاران کشور 14 درصد و متوسط رشد ذخيره بيکاران داراي مدارک دانشگاهي 70 درصد است و بنابراين متوسط ذخيره بيکاري در کشور براي دانشگاهيان 5 برابر بيشتر است». قبل از این آمار هم یکی از مسئولان اتاق تعاون زنجان اعلام کرده بود: «هم اكنون نرخ بيكاري فارغالتحصيلان دانشگاهها و زنان بيش از متوسط نرخ بيكاري كشور است».
به اعتقاد کارشناسان يکي از علل مهم افزايش بيکاري در بين فارغ التحصيلان متناسب نبودن رشته ها و آموزش هاي دانشگاهي با نياز بازار کار است، انتزاعي بودن متون درسي دانشگاه ها و تطبيق نداشتن آنها با واقعيت هاي اجتماعي علت مهم ديگري است که به بيکاري فارغ التحصيلان دامن مي زند.
دانشگاه که در کشورهای توسعهیافته اصلیترین دریچه امید جوانان برای یافتن شغلی مناسب با شان و جایگاه اجتماعی مناسب است در ایران در حال تبدیل به عاملی برای بیکاری جوانان شده است. فقدان توان دانشجویان و دانشآموختگان برای جذب در مشاغل مرتبط با رشته تحصیلی موجب شده است که آنها به اشتغال در مشاغل کاذب روی بیاورند. یکی از مصادیق این مسئله، عضویت و فعالیت در شرکتهای هرمی است. یک تحقیق نشان میداد ۱۰ درصد دانشجویان برتر کشور در دانشگاه شریف عضو شبکه های هرمی بوده اند.
براساس گزارش های موجود، بسیاری از فارغ التحصیلان رشته های علوم انسانی، پزشکی، کشاورزی، شیمی، کامپیوتر، معماری، صنایع و... با اشباع بازار کار روبه رویند و به شغل مورد نظرشان دسترسی ندارند و معمولا در رشته ها و فعالیت هایی اشتغال دارند که هیچ ربطی به تخصص شان ندارد.
یک دانشجوی دکترای ژنتیک که در تمام طول مدت تحصیل خود مسافرکشی میکرده به جام جم میگوید: «تقریبا در تمام دنیا دانشجویان برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیل کار می کنند. بعضی ها پیشخدمت رستوران هستند یا فروشنده و صندوقدار و راننده اند، اما اطمینان دارند بعد از فراغت از تحصیل به شان و پرستیژ اجتماعی و اقتصادی می رسند، اما در کشور ما این مساله روشن نیست. من با وجود داشتن مدرک دکتری هم مطمئن نیستم بتوانم شغل ایده آلم را داشته باشم».
این آمار تکاندهنده در حالی منتشر میشود که حجم سرمایهگذاریهای عمرانی برای اشتغالزایی چندان متناسب نیست. به عنوان مثال در لایحه بودجه سال 90 حجم سرمایهگذاری 38 هزار میلیارد تومان پیشبینی شده است. بر اساس آمار موجود برای ایجاد هر شغل از 20 تا 40 میلیون تومان سرمایهگذاری نیاز است. بر اساس آمار موجود این حجم سرمایهگذاری عمرانی در بهترین حالت میتواند چیزی قریب یک میلیون و سیصدهزار شغل ایجاد کند. آن هم در بدون در نظر گرفتن این نکته که حجم قابل توجهی از این مبلغ صرف حفظ مشاغل سابق میشود.
پیش بینی می شود که جمعیت جوان و فعال ایران تا سال ۱۴۰۰ به بیش از ۶۰ میلیون نفر برسد و ایران باید تا آن سال ۲۹میلیون فرصت شغلی ایجاد کند. این بدان معناست که تا 10 سال آینده باید به طور متوسط هر سال 3 میلیون شغل ایجاد شود و از این میان مشاغلی که نیروی انسانی سهم قابل توجهی را از سرمایه آنان دربرمیگیرد بایستی در اولویت باشد.